طبي6
همه ما در مواقعی مضطرب می شویم و این احساس را کم یا زیاد تجربه کرده ایم. برای مثال قبل از شرکت در یک امتحان مهم و یا سخنرانی برای یک گروه ، اضطراب پیدا می کنیم . علتش تا حدودی این است که زندگی ما مرتب شلوغ تر و پیچیده تر می گردد. بسیاری از مردم ، در حالی که شغل تمام وقت دارند باید خانواده خود را هم مدیریت کنند . شاید مسئولیت مراقبت از پدر و مادر سالمند هم بر عهده آن ها بشد . جنبه های دیگری از زندگی مدرن نیز وجود دارد که برای مردم پر استرس است . وقتی تحت فشار قرار می گیریم طبیعی است که مشوش شویم . به طور طبیعی شاید آدم آرامی باشیم اما در مواقعی اضطراب پیدا می می کنیم که این معمولا زمانی اتفاق می افتد که احساس می کنیم کار بیش از اندازه داریم که باید انجام دهیم و یا نگران حوادثی هستم که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد و نه حوادثی که در حال اتفاق افتادن است .
نگرانی فکری، جزئی از زندگی روزمره است. کمی نگرانی و اضطراب میتواند به تمرکز و انگیزه شما کمک کند. اما اگر اضطراب زیاد باشد، شما احساسی از ناامیدی به همراه گیجی و همچنین احساس نگرانی بیش از حد نسبت به رویدادهای غیرجدی و معمولی زندگی خواهید داشت.در نتیجه اضطرابی که بجای محیط خارجی از درون فرد سرچشمه گرفته و مجازی و ناشی از موقعیت ها، تعابیر و تفاسیر خود فرد از دیگران و رفتارهای آنهاست، نه تنها طبیعی نیست بلکه شاخص کامل بیماری و ناراحتی روح و روان فرد محسوب می شود .چنین فردی شدیداً احساس عدم اعتماد به نفس می کند و حتی در مسائل بسیار کوچک نیز از توان و کارآیی خود مطمئن نمی باشد و احساس می کند قدرت تمرکز روی مسائل را ندارد و حتی افکار و اعمالش متعلق به خودش نیستند.